۱۳۸۷ خرداد ۲۷, دوشنبه

چنگیز آيتماتوف هم به ابدیت پیوست


امسال مثل اینکه سال خوبی برای نویسنده ها نیست. بعد از آرتور و نادر، حالا چنگیز هم رفت! البته من کمی دیر باخبر شدم. اما به قول معروف دیر بهتر از هرگز است. راستی چرا ما هیچ وقت از تولد یک نویسنده با خبر نمی شویم؟ B-(

متن کامل خبر را به همراه زندگی نامه این نویسنده مشهور قرقیز را می توانيد در وبلاگ کتابدوست در لينک زیر مشاهده کنید

درباره بزرگی این نویسنده همین بس که کشور فرهنگستان ترکیه او را کاندید جایزه نوبل ادبیات کرد. یعنی کشوری غیر از کشور خودش. بعداً حتی روسها نیز از روی ناچاری از وی حمایت کردند. چون وی بخش بزرگی از دوران نویسندگیش را زیر سایه شوروی سابق گذرانده بود و حتی پدرش بعنوان یک مخالف سیاسی در کودکی وی کشته شده بوده است.
اما خود من به طور خاص به ادبیات و داستانهای قرقیزها، قزاقها و ترکمنها و به طور کلی هر نوع فرهنگی که با اسب و بیابان و هوای آزاد در ارتباط باشد (حتی کابویهای آمریکایی و عشایر ایرانی) علاقه خاصی دارم. کتاب «رویای ماده گرگ» وی را نیز خوانده ام و شاید اگر فرصت کردم دوباره بخوانم. به شما هم توصیه می کنم که اين کتاب و همچنین کتاب «بدرود گل ساری» را که به فارسی ترجمه شده است، حتماً بخوانید.

0 نظرات: