عنوان كتاب: اولين گام در دنيای برنامه نویسی با Python
عنوان انگليسى: The First Step in the World of Programming with Python
نويسنده: مهندس احمد مصلی نژاد
ناشر: انتشارات ناقوس
نوبت چاپ: اول 1382
تعداد صفحه: 400 صفحه
شمارگان: 2000 نسخه
قيمت: 30,000 ريال
شابك: 9-069-377-964
هيچ موقع يادم نمی رود آن بعد از ظهر خواب آلود روزهای گرم اول مهر را که من در کلاس اول راهنمائی نشسته بودم و مشتاقانه منتظر بودم تا معلم درس انگلیسی وارد شود و یک زبان جديد و عجیب را به ما یاد بدهد. معلم وارد شد. اما نه آن گونه که من انتظار داشتم. با خشم و قدم های بلند. پيرمردی بود با قدی بلند و هیکلی بسیار درشت و شکمی برآمده. همانطور که از در وارد می شد با خشم کلماتی را به ما گفت که تا آن روز نشنیده بودیم!
Good Morning
Good Morning
How are you?
Thank you. I'm Fine (یا یک چیزی شبیه این!!!)
معلم همانطور که اينها را از حفظ می خواند تا آخر کلاس رفت و برگشت و در کلاس را با شدت بست و بعد دوباره شروع کرد به بلغور کردن همین کلمات! جملات را چنان با لحن یکنواختی تکرار می کرد که اصلاً شما نمی فهمیدید این یک مکالمه دو نفره است و در واقع رو خوانی درس اول کتاب است! روش عجیبی بود که حسابی توی ذوق من زد!
ساعت دوم شروع کرد به نوشتن حروف الفبا از A تا Z روی تخته و بعد کلی انگلیسی بلغور کرد که هیچ کدام از ما چیزی نفهمیدیم. آخر سر یک دفترچه برداشت با ترکیب انگلیسی و زبان اشاره حالیمان کرد که باید از روی حروف الفبا دو صفحه بنویسیم! من از روش خشن درس دادنش دلگیر بودم و از اینکه چیزی نمی فهمیدم ناراحت. اما همین که فهمیدیم باید چه کار کنم بر سر ذوق آمدم و شروع کردم به رسم حروف عجیب و غریبی روی تخته در دفترچه نو و دو خطه زبان انگلیسی! از آنجا که آن روزها هنوز کمی شوق اول بودن هنوز در من زنده بود، با حداکثر ذوق و بیشترین شوق الفبا را رونویسی کردم و بردم پیش معلممان که پشت میزش نشسته بود و پاهایش را انداخته بود روی میز و صندلی را به عقب تکیه داده بود و در آستانه چرت زدن بود! با رسیدن من معلم مجبور شد پایش را از روی میز بردارد و صندلی هم زیر وزن سنگین او، صاف شد و پایه جلوی آن که در هوا بود با صدا به زمین خورد! ومن را از جا پراند. دفترچه را از دست من گرفت و سرسری نگاهی به آن انداخت. اما من که از اضطراب داشتم می مردم، به عادت قدیمی شروع به گاز گرفتن ته خودکارم کرده بودم! که ناگهان معلممان دستش را به سمت جیبش برد و آن را گشت و وقتی ناامید شد چیزی به انگلیسی گفت و اشاره کرد که من از مفهومش اینطور برداشت کردم که قلم می خواهد. با عجله خودکارم را به او دادم و او گرفت! و ناگهان اوضاع درهم و برهم شد! چون خودکار من به گوشه کلاس پرت شد و من چنان پس گردنی خوردم که سرم به میز خورد و معلم که تا آن لحظه حتی اسمش را به ما به زبان انگلیسی گفته بود! شروع کرد به بد و بیراه گفتن به زبان شیرین فارسی! و اين شروعی بود بر پایان یادگیری زبان انگلیسی من! اين معلم دو ماه بعد بازنشسته شد و معلمی بسیار جوانتر و خوش اخلاقتر به نام آقای دوامی برایمان آمد. او یکی از فعالترین معلم های دور راهنمائی ما بود. و بسیار دلسوزانه به تک تک بچه ها توجه می کرد. حتی این او بود که برای اولین بار متوجه نزدیکبین بودن چشم های من شد و به خانواده پیغام فرستاد که این بچه را به یک دکتر چشم نشان بدهید و وقتی خانواده اندکی کاهلی کردند، تهدید کرد که اگر خودتان نمی برید من ببرمش که این تهدید مثمر ثمر واقع شد و اين شد که از آن روز تا بحال من چهارچشمی شدم! اما همه تلاش اين بنده خدا در طی سه سال دوره ی راهنمائی و همچنین معلم های دیگر در چهار سال دوره ی دبیرستان و اساتید دانشگاه در شش واحد درس زبانی که در دانشگاه گذراندم و یکی دو ترمی که در آکادمی گذراندم و حتی گرفتن معلم های خصوصی طاق و جفت و زندگی کوتاه مدت در خارج کشور، هیچ کدام نتوانست زبان انگلیسی من را خوب کند و یا حداقل اعتماد به نفس «زبان دانستن»، را در من زنده کند. به محض گفتن اولین کلمه به زبان انگلیسی به طور ناخودآگاه به ياد آن پس گردنی می افتم و خودم را عقب می کشم!
مدتهاست که آن معلم بنده خدا را بخشیده ام! چه توقعی می توان از یک انسان داشت. اگر من را هم در آستانه بازنشستگی و بعد از 35 سال به اجبار برسرکلاس بفرستند و بچه ای خودکار آغشته به آب دهان خود را به من بدهد! نه تنها یک پس گردنی به او می زنم بلکه با یک لگد او را از کلاس هم بیرون می کنم. البته آن موقع توقع من برای یادگیری یک زبان این بود که اول الفبا را باید یادبیگیریم، بعد کلمات و بعد در آخر سر جملات را! و چیزی از listening و Reading و Writing نمی دانستم و کسی هم نبود که برایم توضیح بدهد . در خانه نیز کسی نبود که کمکم کند و با برخورد معلم اشتیاق اولیه را هم از دست دادم هر چند امروزه در آرزوی دانستن زبان انگلیسی هستم، اما دیگر فرصت کلاس رفتن و تمرین کردن را ندارم.
عقده زبان نداستن همیشه من را دنبال می کرد و می کند. اگر کسی جرات نگاه کردن به کارنامه من را داشته باشد می بیند که در هفت سال تحصیل راهنمائی و دبیرستان تنها سال سوم راهنمائی بود که من یک ضرب قبول شدم و اگرنه هر سال تجدیدی زبان را داشتم و در کنارش آنقدر نمره 10 از این درس آورده ام که ناپلئون را هم رو سفید کردم! اما بالاخره در دانشگاه توانستم به گونه دیگری انتقام بگیریم! حقیقتش وقتی دیدم که در یادگیری زبانهای طبیعی استعداد ندارم، سراغ زبانهای مصنوعی رفتم و یکی یکی شاخ غولها را شکاندم! بله منظورم زبانهای برنامه نویسی است. از پاسکال و سی و بیسیک گرفته تا زبانهای خاص مثل LISP و Prolog و AutoLisp و از زبانهای دانشگاهی مثل Ada و Modula (که حتی هیچ وقت نتواستم کدی از آنها کامپایل کنم) تا زبانهای سطح پایین مثل زبان ماشین و Assembly ، از زبانهای شئی گرا مثل سی++ و جاوا و Object Pascal گرفته تا زبانهای از نسل ویندوز مثل ویژوال بیسیک و دلفی و سی شارپ و از زبانهای باستانی مثل فورترن و کوبول تا زبانهای تازه از راه رسیده ای مثل Perl و PHP و از انواع و اقسام زبانهای پایگاه داده مثل FoxPro و dBase تا زبانهای مورد نياز محیطهای وب مثل HTML و XML و جاوا اسکریپت، خلاصه سراغ هر چیزی بگویید رفتم و یادگرفتم و برنامه نوشتم و حرفه ای شدم! تا عقده زبان ندانستم را
بپوشانم!
همه این مقدمه بلند را گفتم تا درک کنید چرا وقتی اسم یک زبان برنامه نویسی جدید به اسم Python را شنیدم، یک چیزی توی مغزم دونگی صدا کرد و صدا کرد و صدا کرد تا اینکه مجبور شدم بروم یک کتاب درباره این زبان بخرم و در این بی وقتی مدتها اين کتاب خاک خورد تا اینکه به سراغش رفتم و یک ماهی وقت گذاشتم و هر روز صبح در فاصله ده دقیقه ای که سرور و کامپیوتر خودم بالا می آمدند آن را خواندم و بالاخره به این نتیجه رسیدم که عجب معجونی است!
درواقع پایتون ماری بزرگی است که هر چی زبان بوده بلعیده و از هر کدام تکه ای گرفته است و معمولاً تکه های غیر قابل هضم آنها را! چیزهای مثل بازنویسی اپراتورها از سی++ و انواع داده از نوع لیست از جاوا، تغییر نوع متغییر در زمان اجرا و عدم نياز به پیش تعریف آن از بیسیک و پیش رفتگی بعنوان محدوده کد از زبانهای باستانی و ... خلاصه بگویم چیز عجیبی است. اما یک حسن بزرگ دارد و آن ابزار مفسر آن است که در برداشتن اولين گام های برنامه نویسی و یادگیری برای نو آموزان بسیار کارآمد است و می تواند آن فاصله بین نوشتن کد، کامپایل و احیانا لینک کردن را به فاصله یک کلید Enter برساند.
در نگاه دوم، با توجه به قدرتمند بودن زبان، شئی گرائی و امکان بازنویسی اپراتورها و حذف آرایه و استفاده متنوع از لیستهای مختلف زبانی قوئی برای نوشتن برنامه ها به نظر می رسد ولی وجود چندتا مشکل کوچک مثل :
با اين وجود فکر کنم این زبان برای برنامه نویسی تحت وب که بیشتر به برنامه های پردازش رشته و کوچک یک صفحه ای محدود می شود و همچنین برنامه نویسی موبایل مناسب باشد.
و اما در مورد کتاب. کتاب هر چند برای شروع برنامه نویسی به زبان پایتون بد نیست. اما نویسنده کتاب به خوبی نشان داده است که یک نویسنده برنامه نویس حرفه ای نیست و خودش حالا حالا ها باید کار کند تا برنامه نویس بشود! و نکات بدآموز زیادی برای تازه کاران به یادگار گذاشته است. مثلا تعریف تابع ضرب به اسم ALI که در زیر آورده ام از نمونه های بی پایانی است که می توانید در مثالهای کتابها بفراوانی ببینید. هر برنامه نویس اندکی حرفه ای می داند که تعریف اسم متغییرها و توابع بر اساس کارکردشان حداقل کاری است که در هنگام کد نویسی باید رعایت کرد، هر چند تاثیری در اجرای برنامه نداشته باشد. در هر صورت همین که جرات نوشتن این کتاب را داشته است خیلی مهم است و برایش آرزوی موفقیت بیشتر را می کنم.
اما برای آشنائی با این زبان یک نمونه برایتان از کتاب می آورم. برنامه زیر کار رسم جدول ضرب را انجام می دهد. ابتدا تابعی نوشته شده است که یک عدد می گیرد و حاصل ضربهای از 1 تا 9 آن را چاپ می کند و بعد با استفاده از این تابع در برنامه اصلی جدول ضرب را چاپ کرده است.
عنوان انگليسى: The First Step in the World of Programming with Python
نويسنده: مهندس احمد مصلی نژاد
ناشر: انتشارات ناقوس
نوبت چاپ: اول 1382
تعداد صفحه: 400 صفحه
شمارگان: 2000 نسخه
قيمت: 30,000 ريال
شابك: 9-069-377-964
هيچ موقع يادم نمی رود آن بعد از ظهر خواب آلود روزهای گرم اول مهر را که من در کلاس اول راهنمائی نشسته بودم و مشتاقانه منتظر بودم تا معلم درس انگلیسی وارد شود و یک زبان جديد و عجیب را به ما یاد بدهد. معلم وارد شد. اما نه آن گونه که من انتظار داشتم. با خشم و قدم های بلند. پيرمردی بود با قدی بلند و هیکلی بسیار درشت و شکمی برآمده. همانطور که از در وارد می شد با خشم کلماتی را به ما گفت که تا آن روز نشنیده بودیم!
Good Morning
Good Morning
How are you?
Thank you. I'm Fine (یا یک چیزی شبیه این!!!)
معلم همانطور که اينها را از حفظ می خواند تا آخر کلاس رفت و برگشت و در کلاس را با شدت بست و بعد دوباره شروع کرد به بلغور کردن همین کلمات! جملات را چنان با لحن یکنواختی تکرار می کرد که اصلاً شما نمی فهمیدید این یک مکالمه دو نفره است و در واقع رو خوانی درس اول کتاب است! روش عجیبی بود که حسابی توی ذوق من زد!
ساعت دوم شروع کرد به نوشتن حروف الفبا از A تا Z روی تخته و بعد کلی انگلیسی بلغور کرد که هیچ کدام از ما چیزی نفهمیدیم. آخر سر یک دفترچه برداشت با ترکیب انگلیسی و زبان اشاره حالیمان کرد که باید از روی حروف الفبا دو صفحه بنویسیم! من از روش خشن درس دادنش دلگیر بودم و از اینکه چیزی نمی فهمیدم ناراحت. اما همین که فهمیدیم باید چه کار کنم بر سر ذوق آمدم و شروع کردم به رسم حروف عجیب و غریبی روی تخته در دفترچه نو و دو خطه زبان انگلیسی! از آنجا که آن روزها هنوز کمی شوق اول بودن هنوز در من زنده بود، با حداکثر ذوق و بیشترین شوق الفبا را رونویسی کردم و بردم پیش معلممان که پشت میزش نشسته بود و پاهایش را انداخته بود روی میز و صندلی را به عقب تکیه داده بود و در آستانه چرت زدن بود! با رسیدن من معلم مجبور شد پایش را از روی میز بردارد و صندلی هم زیر وزن سنگین او، صاف شد و پایه جلوی آن که در هوا بود با صدا به زمین خورد! ومن را از جا پراند. دفترچه را از دست من گرفت و سرسری نگاهی به آن انداخت. اما من که از اضطراب داشتم می مردم، به عادت قدیمی شروع به گاز گرفتن ته خودکارم کرده بودم! که ناگهان معلممان دستش را به سمت جیبش برد و آن را گشت و وقتی ناامید شد چیزی به انگلیسی گفت و اشاره کرد که من از مفهومش اینطور برداشت کردم که قلم می خواهد. با عجله خودکارم را به او دادم و او گرفت! و ناگهان اوضاع درهم و برهم شد! چون خودکار من به گوشه کلاس پرت شد و من چنان پس گردنی خوردم که سرم به میز خورد و معلم که تا آن لحظه حتی اسمش را به ما به زبان انگلیسی گفته بود! شروع کرد به بد و بیراه گفتن به زبان شیرین فارسی! و اين شروعی بود بر پایان یادگیری زبان انگلیسی من! اين معلم دو ماه بعد بازنشسته شد و معلمی بسیار جوانتر و خوش اخلاقتر به نام آقای دوامی برایمان آمد. او یکی از فعالترین معلم های دور راهنمائی ما بود. و بسیار دلسوزانه به تک تک بچه ها توجه می کرد. حتی این او بود که برای اولین بار متوجه نزدیکبین بودن چشم های من شد و به خانواده پیغام فرستاد که این بچه را به یک دکتر چشم نشان بدهید و وقتی خانواده اندکی کاهلی کردند، تهدید کرد که اگر خودتان نمی برید من ببرمش که این تهدید مثمر ثمر واقع شد و اين شد که از آن روز تا بحال من چهارچشمی شدم! اما همه تلاش اين بنده خدا در طی سه سال دوره ی راهنمائی و همچنین معلم های دیگر در چهار سال دوره ی دبیرستان و اساتید دانشگاه در شش واحد درس زبانی که در دانشگاه گذراندم و یکی دو ترمی که در آکادمی گذراندم و حتی گرفتن معلم های خصوصی طاق و جفت و زندگی کوتاه مدت در خارج کشور، هیچ کدام نتوانست زبان انگلیسی من را خوب کند و یا حداقل اعتماد به نفس «زبان دانستن»، را در من زنده کند. به محض گفتن اولین کلمه به زبان انگلیسی به طور ناخودآگاه به ياد آن پس گردنی می افتم و خودم را عقب می کشم!
مدتهاست که آن معلم بنده خدا را بخشیده ام! چه توقعی می توان از یک انسان داشت. اگر من را هم در آستانه بازنشستگی و بعد از 35 سال به اجبار برسرکلاس بفرستند و بچه ای خودکار آغشته به آب دهان خود را به من بدهد! نه تنها یک پس گردنی به او می زنم بلکه با یک لگد او را از کلاس هم بیرون می کنم. البته آن موقع توقع من برای یادگیری یک زبان این بود که اول الفبا را باید یادبیگیریم، بعد کلمات و بعد در آخر سر جملات را! و چیزی از listening و Reading و Writing نمی دانستم و کسی هم نبود که برایم توضیح بدهد . در خانه نیز کسی نبود که کمکم کند و با برخورد معلم اشتیاق اولیه را هم از دست دادم هر چند امروزه در آرزوی دانستن زبان انگلیسی هستم، اما دیگر فرصت کلاس رفتن و تمرین کردن را ندارم.
عقده زبان نداستن همیشه من را دنبال می کرد و می کند. اگر کسی جرات نگاه کردن به کارنامه من را داشته باشد می بیند که در هفت سال تحصیل راهنمائی و دبیرستان تنها سال سوم راهنمائی بود که من یک ضرب قبول شدم و اگرنه هر سال تجدیدی زبان را داشتم و در کنارش آنقدر نمره 10 از این درس آورده ام که ناپلئون را هم رو سفید کردم! اما بالاخره در دانشگاه توانستم به گونه دیگری انتقام بگیریم! حقیقتش وقتی دیدم که در یادگیری زبانهای طبیعی استعداد ندارم، سراغ زبانهای مصنوعی رفتم و یکی یکی شاخ غولها را شکاندم! بله منظورم زبانهای برنامه نویسی است. از پاسکال و سی و بیسیک گرفته تا زبانهای خاص مثل LISP و Prolog و AutoLisp و از زبانهای دانشگاهی مثل Ada و Modula (که حتی هیچ وقت نتواستم کدی از آنها کامپایل کنم) تا زبانهای سطح پایین مثل زبان ماشین و Assembly ، از زبانهای شئی گرا مثل سی++ و جاوا و Object Pascal گرفته تا زبانهای از نسل ویندوز مثل ویژوال بیسیک و دلفی و سی شارپ و از زبانهای باستانی مثل فورترن و کوبول تا زبانهای تازه از راه رسیده ای مثل Perl و PHP و از انواع و اقسام زبانهای پایگاه داده مثل FoxPro و dBase تا زبانهای مورد نياز محیطهای وب مثل HTML و XML و جاوا اسکریپت، خلاصه سراغ هر چیزی بگویید رفتم و یادگرفتم و برنامه نوشتم و حرفه ای شدم! تا عقده زبان ندانستم را
بپوشانم!
همه این مقدمه بلند را گفتم تا درک کنید چرا وقتی اسم یک زبان برنامه نویسی جدید به اسم Python را شنیدم، یک چیزی توی مغزم دونگی صدا کرد و صدا کرد و صدا کرد تا اینکه مجبور شدم بروم یک کتاب درباره این زبان بخرم و در این بی وقتی مدتها اين کتاب خاک خورد تا اینکه به سراغش رفتم و یک ماهی وقت گذاشتم و هر روز صبح در فاصله ده دقیقه ای که سرور و کامپیوتر خودم بالا می آمدند آن را خواندم و بالاخره به این نتیجه رسیدم که عجب معجونی است!
درواقع پایتون ماری بزرگی است که هر چی زبان بوده بلعیده و از هر کدام تکه ای گرفته است و معمولاً تکه های غیر قابل هضم آنها را! چیزهای مثل بازنویسی اپراتورها از سی++ و انواع داده از نوع لیست از جاوا، تغییر نوع متغییر در زمان اجرا و عدم نياز به پیش تعریف آن از بیسیک و پیش رفتگی بعنوان محدوده کد از زبانهای باستانی و ... خلاصه بگویم چیز عجیبی است. اما یک حسن بزرگ دارد و آن ابزار مفسر آن است که در برداشتن اولين گام های برنامه نویسی و یادگیری برای نو آموزان بسیار کارآمد است و می تواند آن فاصله بین نوشتن کد، کامپایل و احیانا لینک کردن را به فاصله یک کلید Enter برساند.
در نگاه دوم، با توجه به قدرتمند بودن زبان، شئی گرائی و امکان بازنویسی اپراتورها و حذف آرایه و استفاده متنوع از لیستهای مختلف زبانی قوئی برای نوشتن برنامه ها به نظر می رسد ولی وجود چندتا مشکل کوچک مثل :
- عدم نیاز به معرفی متغییرها
- تغییر نوع متغییرها در زمان اجرا
- پیش رفتگی بعنوان محدود کننده کدها (به جای Begin و End در پاسکال و یا {} در سی و جاوا)
- ارجاع به مقدار به جای اسم برای متغیرهای ثابت!
با اين وجود فکر کنم این زبان برای برنامه نویسی تحت وب که بیشتر به برنامه های پردازش رشته و کوچک یک صفحه ای محدود می شود و همچنین برنامه نویسی موبایل مناسب باشد.
و اما در مورد کتاب. کتاب هر چند برای شروع برنامه نویسی به زبان پایتون بد نیست. اما نویسنده کتاب به خوبی نشان داده است که یک نویسنده برنامه نویس حرفه ای نیست و خودش حالا حالا ها باید کار کند تا برنامه نویس بشود! و نکات بدآموز زیادی برای تازه کاران به یادگار گذاشته است. مثلا تعریف تابع ضرب به اسم ALI که در زیر آورده ام از نمونه های بی پایانی است که می توانید در مثالهای کتابها بفراوانی ببینید. هر برنامه نویس اندکی حرفه ای می داند که تعریف اسم متغییرها و توابع بر اساس کارکردشان حداقل کاری است که در هنگام کد نویسی باید رعایت کرد، هر چند تاثیری در اجرای برنامه نداشته باشد. در هر صورت همین که جرات نوشتن این کتاب را داشته است خیلی مهم است و برایش آرزوی موفقیت بیشتر را می کنم.
اما برای آشنائی با این زبان یک نمونه برایتان از کتاب می آورم. برنامه زیر کار رسم جدول ضرب را انجام می دهد. ابتدا تابعی نوشته شده است که یک عدد می گیرد و حاصل ضربهای از 1 تا 9 آن را چاپ می کند و بعد با استفاده از این تابع در برنامه اصلی جدول ضرب را چاپ کرده است.
*****
def ali(n):
i=1
while i > 10:
print n*i,
i=i+1
k=1
while k > 10:
ali(k)
k=k+1
*****
در هر صورت پایتون یک زبان برنامه نویسی همه کاره است. از برنامه وب گرفته تا نرم افزارهای کاربردی و حتی برنامه های مخصوص موبایل. در نهایت هر چند پایتون شاید بتواند در آموزش برنامه نویسی که هدف تهیه این زبان بوده است موفق باشد، اما به نظر من کار کردن با زبانهای مثل جاوا و یا سی.شارپ مناسبتر و همه منظوره تر است.
برای آشنائی بیشتر با این زبان سایت اصلی زبان یعنی http://www.python.org/ پیشنهاد می شود. که از همانجا می توانید ابزارهای مناسب و مفسر آن به همراه راهنمای کامل توابع و راهنمای آموزشی را دریافت کنید.
آدرس سایتی که نویسنده بر روی جلد کتاب زده است یعنی سایت www.pythonpars.com مدتها است که بسته شده است و این احتمالاً نشان میدهد که این زبان حداقل در ایران مورد استقبال قرار نگرفته است! هر چند با کمی جستجو در گوشه و کنار انجمنهای درباره آن پیدا می کنید مثل http://www.pylearn.com/fa/forum/ و یا http://forum.p30world.com که اولی به طور اختصاصی در مورد این زبان است و در دومی هم بارها به این زبان پرداخته شده است. البته در هنگام جستجو مواظب باشید که بعضی از فارسی زبانها اسم این زبان را «پیتون» و بعضی «پایتون» تلفظ می کنند.
سایتهای فارسی خوبی مثل http://www.pylearn.com نیز برای آنهائی که مثل من مشکل زبان انگلیسی دارند، وجود دارد.
یک کتاب هم از آدرس http://ce.sharif.edu/~norouzi/projects/python.pdf می توانيد دریافت کنید که در سه سوت و نه صفحه این زبان را به شما آموزش می دهد!
در ضمن اگر علاقه دارید در لينک http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_programming_languages می توانيد لیست زبانهای برنامه نویسی را پیدا کنید که بعضی از کارشناسان تقریب می زنند بیش از 3000 تا از آنها وجود دارد و فهرست کوچکتری به زبان فارسی هم می توانيد در اينجا پیدا کنید.
البته اگر دوست داشته باشید کتاب را تهیه کنید، می توانيد به آدرس فروشگاه الکترونیکی ناشر مراجعه کنید.
شاد و كتابخوان باشيد،
كرم كتاب
برای آشنائی بیشتر با این زبان سایت اصلی زبان یعنی http://www.python.org/ پیشنهاد می شود. که از همانجا می توانید ابزارهای مناسب و مفسر آن به همراه راهنمای کامل توابع و راهنمای آموزشی را دریافت کنید.
آدرس سایتی که نویسنده بر روی جلد کتاب زده است یعنی سایت www.pythonpars.com مدتها است که بسته شده است و این احتمالاً نشان میدهد که این زبان حداقل در ایران مورد استقبال قرار نگرفته است! هر چند با کمی جستجو در گوشه و کنار انجمنهای درباره آن پیدا می کنید مثل http://www.pylearn.com/fa/forum/ و یا http://forum.p30world.com که اولی به طور اختصاصی در مورد این زبان است و در دومی هم بارها به این زبان پرداخته شده است. البته در هنگام جستجو مواظب باشید که بعضی از فارسی زبانها اسم این زبان را «پیتون» و بعضی «پایتون» تلفظ می کنند.
سایتهای فارسی خوبی مثل http://www.pylearn.com نیز برای آنهائی که مثل من مشکل زبان انگلیسی دارند، وجود دارد.
یک کتاب هم از آدرس http://ce.sharif.edu/~norouzi/projects/python.pdf می توانيد دریافت کنید که در سه سوت و نه صفحه این زبان را به شما آموزش می دهد!
در ضمن اگر علاقه دارید در لينک http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_programming_languages می توانيد لیست زبانهای برنامه نویسی را پیدا کنید که بعضی از کارشناسان تقریب می زنند بیش از 3000 تا از آنها وجود دارد و فهرست کوچکتری به زبان فارسی هم می توانيد در اينجا پیدا کنید.
البته اگر دوست داشته باشید کتاب را تهیه کنید، می توانيد به آدرس فروشگاه الکترونیکی ناشر مراجعه کنید.
شاد و كتابخوان باشيد،
كرم كتاب