۱۳۸۷ فروردین ۱۷, شنبه

گزارش کتاب «دو قرن سکوت»


كتاب: دو قرن سکوت
نویسنده: دکتر عبدالحسین زرین کوب
ناشر: انتشارات سخن
تعداد صفحه: 372 صفحه
چاپ: یازدهم 1379
شمارگان: 5000 نسخه
قيمت:
شابك: 6-33-5983-964

زبان فارسی که من امروز با آن برای شما مطلب می نویسم، فراز و نشیبهای زیادی داشته است. که یکی از مهم ترین آنها در زمان فتح ایران توسط اعراب اتفاق افتاده است. در واقع در اون زمان، هر چند مردم کوچه و بازار به فارسی شبیه فارسی امروزی ما (با کمی لحجه ساسانی!) صحب میکردند، اما زبان فارسی در میان دانشمندان و سیاستمداران مرسوم نبود. چرا؟ چون کسانی که قدرت و پول داشتند عرب زبان بودند و شما برای ارتباط برقرار کردن با آنها می بایست عربی بلد باشید. «دو قرن سکوت» در واقع تاریخچه این دو قرنی است که بین ساسانیان و اولین حکومتهای فارسی زبان فاصله افتاده است. این کتاب البته تنها سرگذشت یک زبان نیست، چون یک زبان بدون یک ملت و یک فرهنگ وجود ندارد. مهمترین چیز این است که چرا یک ملت تقریباً به سادگی گذشت دیگرانی با زبان متفاوت بر او حکومت کنند!
آقای دکتر در واقع در این کتاب شرح می دهد که چگونه نظام طبقاتی ساسانی که در آن شاهزادگان، لشکریان و مغان و روحانیان راس هرم را تشکیل می دهند و طبقات زحمتکش جامعه پایه آن از درون پوسیده بود و هنگامی که اعراب با دینی بسیار شبیه به دین خودشان و جامعه ای یک دست (و یا حداقل با هرم کم ارتفاع) از راه رسیدن، این پایه هرم بود که با آنها در هم آمیخت و راس هرم را تنها گذاشت و ناگهان حکومت پر جبروت ساسانی متلاشی شد!
در کتاب ابتدا شرحی از اعراب و اختلاط آنها با ایرانیان طی زمانهای طولانی همنشینی آورده شده است. شما این اختلاط را نه تنها تاریخ بلکه در ادبیات و افسانه هایمان نیز مشاهده می کنید و حتی اگر بخواهیم شاهنامه را ملاک قرار بدهیم، تعداد زیادی از شاهان ما زنانی عرب داشته اند و شاهزادگان بسیار (چه خوب و چه بد) از مادران عرب به دنیا آمده اند.
پس از مقدمه کوتاهی کتاب به اولین والیان عرب یمن و عراق شروع میکند تا به ماجراهای نفوذ حبشیان بر عربستان و کمکهای پادشاهان ایرانی به آنها و نفوذ گسترده ایرانیان در عربستان می رسد. سپس شرح پیام محمد (ص) و جنگهای اولیه اعراب با ایرانیان و دلایل شکست ایرانیان می پردازد تا فتح کامل ایران.
بعد از این مقدمه دوران مقاوت شروع می شود، مقاوتهای چند نوع بودند که در واقع کمترین آنها مقاوتهای دینی بوده است. در واقع بیشتر قیامهای انجام شده طی این دوره در اثر زورگوئی های حکام عرب بوده است. جالب اینجاست که بخشی از این مقاوتها در دل سرزمین اعراب انجام می شود. شاید اولین نمونه قتل عمر خلیفه دوم توسط ابولولو ایرانی بوده است و پس از آن می توان از قیام موالی (یا بردگان ایرانی) در کنار مختار (که بعضاً اعتقاد دارند خود وی نیز یک ایرانی بوده است) بر ضد حکومت امویه اشاره کرد که به شدت پایه های حکومت امویه را به لرز در آورد. اما زمین لرزه واقعی قیام ابومسلم است که چندی بعد و از خراسان شروع می شود و سرانجام طومار حکومت امویان را بر می چیند.
به عقید من این دو قیام بزرگ هر چند به روایاتی با رهبران عرب و یا حداقل حمایت آنها آغاز شد. اما محلی برای آزمایش توان نظامی و فرماندهی از دست رفته ایرانیان بوده است. ایرانیان که تقریباً با کمترین مقاومت کشور خود را تسلیم کرده بودند و اسلحه ها را تحویل داده بودند، مجدداً اسلحه به دست گرفتند و فرماندهی را شروع کردند به گونه ای که در انتخاب اولین خلیفه عباسی نقش اساسی را ایفا کردند و بعدها نیز در اوج حکومت عباسیان چه به صورت وزرائی کاردان مانند خاندان برامکه و چه به صورت سرداران رشیدی مانند طاهر و افشین خود را نشان دادند. در واقع دوران عباسیان سکوی برای شروع مجددا ایرانیان بود آنها دوباره آموختن که چگونه فتح کنند و چگونه حکومت کنند و همچنین یادگرفتن که چگونه قیام کنند. بابک و مازیار دو قیام اساسی این دوران را رهبری کردند. همین قیام ها کم کم پایه های حکومت عباسیان را سست کرد و اولین سلسله های نیمه خود مختار ایرانی مانند طاهریان بر روی کار آمدند. و سپس بر اثر سست تر شدن پایه های حکومت عباسیان، رهبران جدیدی مانند یعقوب لیث توانستند حکومت های کاملاً خود مختار ایجاد کنند و نه تنها با حکام خلیفه، بلکه با خود خلیفه عباسی و در نزدیکی بغداد بجنگند و پیروز شوند.
یعقوب لیث هر چند آخرین میخ تابوت عباسیان نبود، اما کاری کرد کارستان که احتمالاً بیشتر دوستان از آن آگاه هستند. بنابر روایت تاریخی هنگامی که شعرا در ستایش یعقوب شعر عربی می سرایدن، یعقوب از آنها خواست که شعری به زبان خود او بگویند و به این ترتیب اولین شعر فارسی متولد شد. و به این ترتیب زبان فارسی یکی از دوران سخت خود را پشت سر گذشت و به اعتقاد من این دوران هر چند سخت بود، اما در واقع مانند دوران حاملگی و وضع حمل بود و فرزندی از این دوران بدنیا آمد که قبل از آن در ادبیات فارسی وجود نداشت و آن نظم یا همان شعر منظوم فارسی است که کاملاً از فرهنگ عرب گرفته شده است و حالا که به گنجینه ادبیات منظوم خودمان نگاه می کنم، می بینم که ارزش این دوران سخت را داشته است.

در این دوران هر چند ایرانیان در دربار خلفا به فارسی صحبت نمی کردند اما خیلی کارهای دیگر می کردند از جمله حساب و کتاب دربار امویان که تقریباً تا به آخر در دست ایرانیان و کاتبان ایرانی بود. همچنین در همین دوران دویست ساله نیز بسیاری از ایرانیان چه از نظر علمی و چه از نظر کاردانی و چه از نظر ادبی در جهان عرب درخشیدن که می توانيد نام های آنها را در کتاب مشاهده کنید. همین سخن خلیفه اموی برای ما کافی است که گفته است:« من عجب از ان دارم که شما هزار سال حکومت کردید و نیازی به ما پیدا نکردید و ما 100 سال است که حکومت می کنیم و یک روز بدون شما نمی توانيم بگذرانیم!»

کتاب دکتر زرین کوب کمی تا قسمت رنگ و بوی ناسیونالیستی و ضد عربی و ضد دینی دارد! اما استاد مطهری مقاله ای در کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» نوشته اند که در چاپ جدید کتاب دو قرن سکوت بعنوان پیش مقدمه آمده است. در این کتاب استاد مطهری به شدت از اینکه این دو قرن را دو قرن سکوت نامیده شده است نالیده است و اشاره کرده است که در این دو قرن ایرانیان حتی از همه نظر بسیار خوش درخشیده اند به طوری که تدوین دستور زبان عربی را نیز آنها انجام داده اند و احکام دینشان را ایرانیان تدوین کردند و تاریخشان را ایرانیان نوشتند، جنگهایشان را ایرانیان رهبری کردند، فلسفه و ریاضیات و نجوم و علم کلامشان را ایرانیان به درخشش وا داشتند و ....! الان که دارم اینها را پشت سر هم می گذارم، می ترسم یکم زیادی احساس خود ناسیونالیستی پیدا کنم و بگویم این دو قرن دوران استیلای عرب بر ایران نبوده است بلکه دوران استیلای ایران بر عرب بوده است! به قول استاد مطهری: «آری، این است دو قرنی که آن را دوره رکود و سکون و سکوت ایران نامیده اند»

در جای از این مقاله استاد مطهری اشاره می کند که بیشتر این جنبه عرب ستیزی و دین ستیزی توام از اندیشه های امثال سرجان ملکم انگلیسی نشئات گرفته است که به اعتبار اینکه در این دو قرن ایران جز قلمرو کلی خلافت بوده و از خود حکومت مستقلی نداشته است، دوران سکوت و سکون و احیاناً دوره بردگی ایرانیان نامیده اند. در حالی که مستشرقان منصف تری مثل «ادوارد براون» خود می گويد: «دو کتاب تاریخ ایران است که انگلیسها بیشتر با آن آشنا می باشند: یکی کتاب سرجان ملکم، دوم کتاب کلمینتز مارکهم. در این دو کتاب دوره تحولی که در فاصله بین فتح عرب در قرن هفتم میلادی و تشکیل نخستین سلسله مستقل یا نیم مستقل ایرانی (طاهریان و صفاریان) بعد از اسلام در قرن نهم میلادی (قرن اول و دوم هجری) پیش آمد، به طور سطحی و ناقص مورد بحث واقع شد .... و حال آن که از بسیاری جهات بیش از سایر ادوار جالب بوده است و از نظر علمی و معنوی بارورترین کلیه ازمنه تاریخ ایران است» و همچنین در جائی دیگر می گوید : «سلمان یگانه شخصی است که از میان ایرانیان وارد جمع معزز و محترم اصحاب گردیده است و بسیاری از علمای بلند مرتبه اسلام نیز از روزهای نخست از نژاد ایرانی برخاستند و عده ای از اسرای جنگ مانند چهار فرزند سیرین (ابن سیرین و سه برادرش) که در جلولا اسیر شدند، بعد در عالم اسلام به مراتب شامخی رسیدند بنابراین قول کسانی که مضمون سنخشان این است که پس از استیلای عرب بر ایران تا دو سه قرن ایرانیان فاقد زندگانی علمی و معنوی بوده اند به هیچ وجه درست نیست. بالعکس، آن دو سه قرن دوره ای است بسیار جالب توجه و مهم از این حیث عدیم النظیر است، امتزاج ادوار قدیم و جدید است، دوره تحول آداب و تطور مراسم و سیر عقاید و افکار است، ولی به هیچ وجه دوره رکود و سکون یا مرگ نیست.»


البته ما در ادامه تاریخمان نیز دورانی داشته ایم که زبان فارسی دیگر زبان رسمی نبوده است مانند زمان حمله مغول و دوران ایلخانی و یا حتی دوران صفویه. اما هیچ گاه دیگر زبان فارسی چنین دوران پر خطری را طی نکرده است! امروز در بسیار از کشورهای اسلامی دیگر از زبان اولیه خودشان اثرنیست، مصر، لبنان، سوریه، لیبی، الجزایر، مراکش و تونس و حتی خیلی از کشورهای آفریقائی زبان خودشان را تسلیم فاتحان کردند اما ایرانیان هنوزهم فارسی صحبت می کنند هر چند با لهجه عربی!

کتاب در واقع بیشتر به جمع آوری تعداد مقاله می خورد و انسجام یک کتاب یک دست را ندارد اما هر چه باشد از هیچ چیز بهتر است. اما بعنوان یک کتاب تاریخی از یک استاد بزرگوار توقع خیلی بیشتر را داشتم. بخصوص توقع داشتم در چاپهای جدید ناشر کمی سلیقه نشان بدهد و تعداد عکس و نقشه هم ضمیمه کتاب کند که متاسفانه خبری از آنها نیست. خواندن آن را به همه علاقه مندان به تاریخ این مرز و بوم توصیه می کنیم.

شاد و كتاب‌خوان باشيد،
كرم كتاب

پ.ن: مطلب تمام شد، اما حیفم آمد از یک ایرانی دیگر یاد نکنم و آن موسی بن نصیر فاتح اسپانیا است!
پ.ن.2: در جستجوی اینترنتی دو نسخه دیجیتالی از کتاب پیدا کردم که علاقه مندان می توانند آن را بخوانند، البته احتمالاً این دو نسخه با نسخه ای که من خواندم کمی تا قسمتی تفاوت داشته باشند :-)
http://www.farsiebook.com/ebook/6013.htm

http://www.kavehroom.com/pdf/2_century_of_silence.pdf

2 نظرات:

ناشناس گفت...

ه نظر من باید کتابهای قبل از جمهوری اسلامی را خواند.

محمود رستگاری گفت...

ُسلام بر دوست گرامی.
چند وقت هست من یه سوال برام پیش اومده اونم این هست:
وقتی که عرب ها به ایران حمله میکنن تمام کتاب ها و دانشگاه ها رو اعراب از بین میبرن و میسوزونن؟؟؟

من چند وقتی هست برای اینکه بفهمم این یک واقعیت یا دروغ دارم تحقیق میکنم.

حالا یه چیزی درمورد نظام طبقاتی ساسانی میگم.

من تو کتاب درسی هایی که خوندم تا اونجا که یاد دارم در زمان یزدگردسوم به خوش گذرانی وقت خودشون رو میگذروندن.
و این که سواد فقط ماله طبقات بالای جامعه بوده و مردم بی سواد بودن.

میگن که ایران اون موقع دارای علم و دانش و ... بوده.

من یه سوال دارم:آیا دانشمندان از طبقات بالا ی یک جامعه به وجود میان یا طبقات پایین و ضعیف جامعه؟؟

من به نظر خودم وقتی که طبقات بالای اون جامعه و شاهانش به خوش گذرانی بودن چه شکلی ممکنه از این ها دانشمند بیاد بیرون؟؟؟؟؟

مردم هم که اون موقع بی سواد بودن و معمولا دانشمندان از مردمی که در طبقات پایین و فقیر هستن به وجود میان پس نمیشه گفت که اون موقع ایران فرهنگ علم و دانش و اینا بوده!!!!
--------------
یه چیز دیگه:من دنبال این هستم که اسم یکی از دانشمندان دوره ی ساسانی رو پیدا کنم.اگه شما پیدا کردید به من بگید واین به من خیلی کمک میکنه تا به حقیقت برسم.

منتظر نظرات شما هم هستم دوست عزیز

www.sherespid.blogfa.com
محمود رستگاری هستم 17 ساله از اصفهان