۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

خبرگزاری کتاب ایران و لینکهای دیگر

با درود به همه کتاب دوستان،
احتمالاً خیلی از دوستان با خبرگزاری کتاب ایران آشنا هستند. این سایت به طور اختصاصی در زمینه اخبار کتاب و ناشران فعال است و بعضاً احوالات کتابخوانها را نیز در خود دارد. برای نمونه توجه شما را به دو نمونه
* قورباغه را قورت بده!
* اسكندر مقدوني به روايت متن‌هاي پهلوي
جلب می کنم. اگر از استفاده کننده های RSS هستید، لینک اشتراک انواع خبرهای آن را بر اساس 30 گروه بندی های متفاوت می توانید در اینجا پیدا کنید.
در کنار آن بد نیست نظری به آخرین مطلب وبلاگ دمادم بعنوان « کتابهایی که روی دست خواننده می مانند» بیندازید.

شاد و کتابخوان باشید.
کرم کتاب

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

گزارش کتاب «پرواز را بخاطر بسپار»

نام کتاب: پرواز را بخاطر بسپار
نام اصلی: The Painted Brid
نويسنده: یژی کوژینسکی - یرزی کازینسکی Jerzy Kosinski
مترجم: ساناز صحتی
ناشر: انتشارات هاشمی
نوبت چاپ: سوم 1383
تعداد صفحه: 296 صفحه
شمارگان: 2200 نسخه
قیمت: 22000 ريال
شابک: 2-08-7199-964

هر وقت صحبت از کتابی در مورد جنگ است، پای من می لغزد. هر وقت قهرمان داستان یک نوجوان باشد، دلم می لرزد. و هر وقت هر دوی اینها با هم باشد، دیگر غیر قابل گذشت است. یکی از بهترین کتابهای این سبک کتاب «کودک، سرباز، دریا» بود که همیشه در ذهن من زنده است. وقتی کتاب «پرواز را بخاطر بسپار» را دیدم و پشت جلد کتاب خواندم:

«پرواز را بخاطر بسپار یکی از بزرگترین رمانهای پس از جنگ دوم جهانی است که بیش از چهار میلیون نسخه از آن تاکنون در زبان انگلیسی بفروش رفته و تقریباً همه زبانهای مهم دنیا ترجمه شده است. استقبال جهانیان از این رمان بزرگ به دلیل قدرت بی نظیر نویسنده آن در توصیف آدمها و صحنه های زندگی آدمهاست. این رمان شعری است ناب درباره خشونتی که کودکی معصوم، خیالپرداز و شاعر متحمل می شود، سفری است مصیبت زده، غمبار و واقع بینانه در روح انسانها و حماسه خوابی است کابوس زده که هنوز بشریت به طور کامل از آن بیدار نشده است. علاوه بر اینها، این رمان یکی از زیباترین رمانهای جهان است و برغم این زیبایی، سراسر واقعی است.»

به شدت وسوسه شدم که کتاب را به سرعت بخوانم. کتاب شرح داستان کودکی 7 ساله از اروپای شرقی (احتمالاً لهستان) در آغاز جنگ است که پدر و مادرش برای راحتی او از شرایط جنگی، وی را نزد پیرزنی روستائی می سپارند. اما دست سرنوشت بدترین ها را برای این پسر انتخاب کرده است. پیرزن می میرد و کودک سیاه مو، در میان روستایی نادان و جاهل کولی وار به گردش در می آید. این در حالی است که از دید روستائیان و آلمانهای اشغال گر، پسرک یا یک یهودی سرگردان است و یا یک کولی که در هر دو حالت سزاوار مرگ است.

به طور عجیبی کودک از دست یک سادیسمی به دست سادیسمی دیگر می افتد. همه یا قصد کشتن او را دارند و یا قصد تجاوز به او. در بهترین حالت او را چنان می زنند که آرزوی مرگ می کند! صحنه های بسیار خشن در داستان هست که حتی بیاد آوردن آن برایم چندش آور است. مانند صحنه ای که آسیابان چشم معشوق زنش را با قاشق در می آورد و زیر چکمه زمختش له می کند! و یا صحنه ای که پرنده های رنگ شده، توسط همنوعان خود به قتل می رسند که در واقع سمبلی از نژاد پرستی است و نام اصلی کتاب از همین عنوان گرفته شده است و ایکاش مترجم آن را تغییر نمی داد.

تقریباً اکثر افرادی که کودک با آنها برخورد می کند، به نوعی بیمار روانی هستند و انواع و اقسام انحرافهای جنسی و اخلاقی را دارند. دهاتی های که او با آنها سر می کند از انسانهای غار نشین هم عقب افتاده تر هستند. شاید آدم وار ترین آدمها تا اواخر داستان آلمانهای ها هستند! و شاید بدتر از همه پارتیزانها هستند!

خلاصه مطلب اینکه نویسنده هر بدبختی که فکر کنید بر سر این کودک می آورد و یک دوره فلسفه آزاد هم برایش می گذارد! اول او را به طبیعت می سپارد و بعد به خرافات و جادوگری و بعد ناگهان خدا می درخشد، اما خیلی زود، شیطان در ظاهر یک بز نر ظاهر می شود و او را شیطان پرست می کند. و در پایان چهره یک فرشته در قالب «رفیق استالین» ظاهر می شود!

بله، همه این بدبختی ها به خاطر این بود که ارتش سرخ شوروی در نقش نجات دهنده ظاهر شوند. هر چند پسرک خودش حالا تبدیل به یک قاتل شده است و از کشتن یک قطار کشاورز فقط به خاطر اینکه یکی از آنها او را زده است لذت می برد! کتاب به وضوح یک کتاب سیاسی است برای دوره جنگ سرد و اگر چهار میلیون نسخه از آن به انگلیسی چاپ شده است، با توجه به امکانات شوروی سابق جای تعجب نیست! جای تعجب آن است که چنین کتابی با چنین محتوای چطور اجازه چاپ گرفته است. من بعنوان یک کتابخوان حرفه ای به شدت با سانسور مخالفم ولی اگر زمانی خودم سانسورچی می شدم به هیچ وجه اجازه چاپ به چنین کتابی ندیدم. این کتاب نه حرف تازه ای برای گفتن داشت، نه جنبه آموزشی داشت و نه جنبه تفریحی! مگر اینکه خواننده یک بیمار روانی باشید!

من معمولاً در هر کتاب به دنبال نکات مثبت آن می گردم. اگر کتاب به درد خودم نخورد می گردم ببینم به درد چه کسی می خورد. اما شاید این کتاب تنها کتابی باشد که به هیچ کس توصیه نمی کنم آن را بخواند!

شاد و كتاب‌خوان باشيد،
كرم كتاب

پ.ن: نویسنده این کتاب یکنفر است، اما ناشر، مترجم و وزارت ارشاد هر کدام اسمش را یکجور ترجمه کرده اند!
پ.ن.2: خواننده های انگلیسی دان می توانند در مورد این کتاب در ویکپدیا مطالب بیشتری بخوانند. به دنبال منبع فارسی هم نگردید چون تمام لینکها به شعر«پرواز را بخاطر بسپار، پرنده مردنی است» منتهی می شود!

زادروز عمر خيام نيشابوري - نگاهي به افکار و کارهاي او

مورخان تاريخ عمومي (جهان) با تطبيق تقويمها، هجدم ماه مه سال 1048 ميلادي (28 ارديبهشت) را روز تولد حكيم عمر خيام (غياث الدين ابوالفتح عمر ابن ابراهيم نيشابوري) رياضي دان، فيلسوف و اديب بزرگ ايراني نوشته اند كه از دير زمان در وطن ما روز بزرگداشت اين انديشمند ناميده شده و آيين هايي برگزار مي شود. تقويم هجري خورشيدي كه مورد استفاده ما ايرانيان است، ششم مارس 1079 ميلادي (928 سال پيش) توسط حكيم عمر خيام تكميل شد كه به تقويم جلالي معروف گرديده است، زيرا كه در زمان حكومت جلال الدين ملكشاه تنظيم شده بود. اين تقويم دقيق تر از تقويم ميلادي است، زيرا كه عدم دقت آن هر 3770 سال يك روز است و تقويم ميلادي هر3330 سال. عمر خيام كه به نوشته كتب تاريخ عمومي، چهارم دسامبر سال 1131 وفات يافت نه تنها يك رياضي دان و فضا شناس بزرگ بوده است بلكه در فلسفه، پزشكي و شعر نيز شهرت جهاني دارد و رباعيات او در سال 1839 توسط «ادوارد فيتزجرالد» به انگليسي ترجمه شده و انگليسي زبانان از همين طريق با مضامين رباعيات خيام آشنا شده اند. اين رباعيات هنوز هر سال به زبان انگليسي با حاشيه نويسي فيتز جرالد تجديد چاپ مي شود. آثار ديگر خيام از جمله «نوروزنامه» و «رساله در وجود» معروفند. وي در طول حيات خود چند سفر تحقيقاتي به اصفهان، سمرقند، بخارا و ري كرده بود. خيام بر خلاف همدوره اش خواجه نظام الملك، به كار ديواني (دولتي) علاقه زياد نداشت، باوجود اين دعوت شاه وقت را براي ساختن رصدخانه ري پذيرفته بود. برخي از روزشمارنگاران فرنگي ولادت وي را 18 مه سال 1044 ميلادي و وفات او را در سال 1124 ذكر كرده اند كه ظاهرا ماخذ آنان تقويم هاي ميلادي قديم بوده است. پاره اي از مورخان خيام را در عين حال يك ناسيوناليست ايراني خوانده اند كه برخي ويژگي هاي ايرانيان از جمله مهربان بودن و مهرباني كردن رابه بهترين صورت توصيف كرده است از جمله درباره جشن مهرگان گفته است: «اين ماه را از آن (جهت) «مهرماه» گويند كه مهرباني بود مردمان را بر يكديگر، از هر چه رسيده باشد (داشته باشند)؛ از غله و ميوه نصيب باشد بدهند و بخورند با هم». نام خيام همه جا با نيشابور همراه است. آرامگاه خيام در اين شهر قرار دارد و به همين سبب نيشابور در جهان به شهر «عمر خيام » معروف است. عمر خيام علاقه اي عجيب به زادگاهش، نيشابور، داشت كه يادگار دوران ساسانيان (شاپور يكم) است و يک بار هم براي مدتي كوتاه پايتخت ايران شده بود. اين شهر در رديف بلخ، بخارا، هرات و مرو يکي از پنج شهر بزرگ خراسان بشمار مي رفت و طاهر ذواليمينين در همين شهر حكومت ايران را مستقل از جهان عرب اعلام داشت. 22 نوامبر سال 1267ميلادي (666 هجري قمري) يك زمين لرزه شديد اين شهر تاريخي خراسان را ويران كرد و هزاران تن را مقتول و مجروح ساخت. نيشابور سه سال بعد به هزينه دولت وقت تجديد بنا شد.
آرامگاه خيام در نيشابور

منبع سایت تاریخ روزانه ایرانیان

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه

کروبی: سانسور کتاب در ارشاد را لغو می‌کنم

انتقال تدریجی امور مذکور به نهادهای صنفی نویسندگی و نشر و فروش کتاب و تعامل سازنده دولت با آنها و بسنده کردن به امور نظارتی (آن هم با هماهنگی و اعتماد متقابل) سیاست اصلی خواهد بود.
آفتاب: مهدی کروبی در پاسخ به نامه اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران طی نامه‌ای به دغدغه‌ها‌ و موضوعات مطرح شده ایشان به شرح ذیل پاسخ داد.

به گزارش گروه سیاسی آفتاب در این نامه آمده است:

نامه آن اتحادیه که حکایت از توجه دست اندرکاران این صنعت به وضعیت نامناسب نشر دارد و اصل گردید و بنده نیز به سهم خودم از شرایط فعلی و رکود حاکم بر این صنعت که به دلیل اعمال سلیقه‌ها‌ی تنگ نظرانه حاصل شده است، ابراز تاسف می‌کنم و انتخابات ریاست جمهوری را فرصت مناسبی برای طرح و پاسخگویی به مطالبات اقشار و گروه‌ها‌ی مختلف اجتماعی می‌دانم. از این رو می‌کوشم که با بیان اهم سیاست‌ها‌ی خود به پرسش‌ها‌ی شش گانه آن اتحادیه پاسخ دهم.

1- چند نگره کلی برنامه‌ها‌ی اعلام شده از سوی ستاد اینجانب عبارت است از دفاع از آزادی‌ها‌ و حاکمیت قانون و بسط هر دو مورد آنها، در کنار انتقال امور به بخش خصوصی، پرهیز از دخالت در امور مختلف و تصدی گیری و محدود کردن وظایف دولت به سیاستگذاری و پرهیز از تعریف رسالت هدایتگرانه برای وزارتخانه‌ها‌ و تاکید بر اصل اعتماد به شهروندان و نویسندگان و ناشران. تصور می‌کنم که اجرای همین چند اصل بخش مهمی از مشکلات صنعت نشر را برطرف کند، علی رغم این به موارد جزیی تر پرسش‌ها‌ی شما نیز پرداخته می‌شود.

2- ممیزی کتاب به شکل کنونی و پیش از چاپ ملغی می‌شود و هیچ فردی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا جای دیگری حق ندارد نویسنده یا ناشری را مجبور به چیزی کند که قبول ندارد اما در شرایط کنونی و برای پرهیز از بروز هر مشکلی اصل را باید بر تعامل سازنده و مبتنی بر اعتماد متقابل میان دولت و ناشران و نویسندگان گذاشت. گرچه تفسیر اصل 24 یا هر اصل دیگری برعهده شورای نگهبان است. در صورت انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور قاعده و اصل را بر آزادی خواهم گذاشت و حذف ممیزی فرع بر اصل خواهد بود، ضمن اینکه مرجع نهایی باید قانون و قاضی باشد و سلیقه هیچ کس نباید حاکم بر روابط حقوقی و ناقض بر آزادی افراد گردد.

3- انتقال تدریجی امور مذکور به نهادهای صنفی نویسندگی و نشر و فروش کتاب و تعامل سازنده دولت با آنها و بسنده کردن به امور نظارتی (آن هم با هماهنگی و اعتماد متقابل) سیاست اصلی خواهد بود.

4- افزایش مطالعه کتاب از دو طریق افزایش تقاضا و کاهش هزینه‌ها‌ صورت خواهد گرفت افزایش تقاضا با کاهش ممیزی و رفع محدودیت‌ها‌ خود به خود محقق خواهد شد، اما کاهش هزینه‌ها‌ با خصوصی سازی و نیز ایجاد برخی امتیازات عام به این صنعت قابل انتظار است.

5- سیاست من حذف حمایت‌ها‌ی موردی است که نحوه تخصیص آن در اختیار مسئولان باشد اینگونه حمایت‌ها‌ فساد آفرین و مضر به صنعت نشر است. حمایت‌ها‌ باید عام، شفاف و علنی و نسبت به همه از قاعده مشترکی تبعیت کند.

درخصوص موارد مذکور در بند پنج، فعلا نمی‌توان نظرقطعی در مورد هر یک از آنها داد، اما تردیدی ندارم که با نظر موافق تمامی موارد را برای بررسی به کارشناسان امر ارجاع خواهم داد.

6- پیوستن به معاهدات جهانی و تعامل با سایر کشورها در موضوع نشر، مورد حمایت خواهد بود.

با احترام
مهدی کروبی

منبع خبر
------------------------------------------------------------------------
پ.ن: فعلاً کاندیدای دیگری در مورد کتاب و کتابخوانی اظهار نظری نکرده است، بنابراین تا اطلاع ثانوی ایشان کاندیدای احتمالی مورد حمایت من هستند!

شاد و کتاب خوان باشید
کرم کتاب