۱۳۸۷ شهریور ۳۱, یکشنبه

گزارش کتاب «اينس، روح من»

نام کتاب: اينس، روح من

نام اصلی: Ines del almamia (اسپانيایی)
نويسنده: ایزابل آلنده
مترجم: زهرا رهبانی
ناشر: موسسه انتشارات نگاه
نوبت چاپ: اول 1386
تعداد صفحه: 437 صفحه
شمارگان: 2000 نسخه
قیمت: 55,000 ريال
شابک: 4-387-351-964
يکی از آنجاهای که خیلی دوست دارم در طی زندگیم بتوانم ببینم و مدتی را در آن بگذرانم آمريکا جنوبی است. سرزمین رودخانه های پر آب، کوه ها بلند، دشتهای پهناور و مردمان شاد. اما در ميان کشورهای آمريکا جنوبی شاید تا قبل از خواندن اين کتاب، کمتر از همه به شیلی علاقه داشتم، چون شیلی همیشه من را غمگین می کرد زیرا یاد «سالوادر آلنده» را برایم زنده می کند. رئیس جمهوری مردمی شیلی که در 11 سپتامبر 1973 تا آخرين لحظه در مقابل کودتای نظامی آمريکا مقاوت کرد و در حال مبارزه کشته شد. اينکه چرا مردمش در موقع لزوم از او حمایت نکردند و سرنوشت غمبار این مبارز راه آزادی همیشه برایم سوال بود. البته بعداً مردم شیلی با حکومت دیکتاتوری پینوشه عذاب این گناه را کشیدند. اما داغ آلنده همچنان برای من زنده است. اما مدتهاست که نویسنده ای از خاندان او در کشور ما معروف شده است. «ايزابل آلنده» که با «خانه ارواح» پای به ایران گذاشت و الان مثل دیگر نویسندگان معروف آمريکای جنوبی در ایران نيز محبوبیت دارد. بخصوص که دامنه نوشته هایش و سبک و سیاق آنها محدوده فراوانی را پوشش می دهد. از رمانهایش گرفته تا داستانهای نوجوان پسندش و به تازگی داستانهای تاریخیش.
من از بین این همه «داستانهای نوجوان پسندش» را بیشتر می پسندم! اما داستانهای تاریخیش مثل «زورو» هم برایم جالب بود چون خاطره یک قهرمان دیگر را برایم زنده می کرد. کتاب حاضر نیز یک داستان تاریخی است و صد البته مستند تر از «زورو». در واقع خاطرات زنی است که در بوجود آمدن کشور شیلی کنونی نقش اصلی را داشته است.
اينس سوارس زن جوانی است که برای یافتن شوهرش پای به قاره جدید می گذارد، آنهم در حالی که مهاجران اندک اسپانیای هنوز جرائت آوردن زنان و خانواده های خود را ندارند. سفر پر ماجرای اینس از زبان خود او روایت می شود. مشکلاتش، که برای هر زن تنهائی در میان انبوه مردان پیش می آيد. در مقابل متجاوزان مجبور است از خود دفاع کند. برای حقش مبارزه کند و شغلی آبرومند برای خود ایجاد کند و به ندای عشق پاسخ بدهد و کشوری را بسازد! اگر اين داستان يک واقعیت تاریخی نبود، شما فکر می کردید یک رمان پر هيجان می خوانيد!
اما اين یک ماجرای تاریخی است. با جزئیات تمام. این که چطور 150 سرباز اسپانیای امپراطوری اینکا را با میلیونها نفر جمعیت و ده ها هزار نیروی نظامی از پا در می آورند و کشور پرو را اشغال می کنند ، تنها آغازی است بر این داستان. چون پرو کشوری است سرشار از طلا و طلا عنصریست کمیاب در اروپا. اسپانیاییهای که در آن زمان در اوج قدرت بودند، اعراب را به افریقا بازگردانده بودند، فرانسه را شکست داده و رم را فتح کرده بودند و پاپ دست نشانده آنها شده بود، به شدت جذب این ماجرا شدند. اگر قاره آمریکا کشف نمی شد و اسپانيائیها در پی نام و ثروت به آن سمت سرازير نشده بودند، شايد تاریخ به گونه ای دیگر رقم میخورد و الان در خاورمیانه ردپای آنها را هم می ديدیم.
اما وقتی «فراسیسکو پیسارو» و «دیه گو د آلماگرو» دو ماجراجوی اسپانیایی امپراطوری اينکا را در پرو فتح می کنند و ماجرای گنج عظیمی که بعنوان باج از مردم آن سرزمین می گیرند، سراسر اسپانيا را در می نوردد، مردان دیگری هم پا جای پای آنها می گذارند. مردانی که یا در پی کسب ثروت هستند و یا در پی نام و شهرت و مقام و یا در پی بردن دینشان در بین وحشیان. وحشیانی که با دیده تردید به این موجود پشمالوی انسان نما نگاه می کنند که هیچ بوی از انسانیت نبرده اند و حتی از حمام کردن می ترسند!
جنگ بین اسپانیائی ها و بومی ها مدتها ادامه پیدا می کند بخصوص بومیان ماپوچه که مردن را بر اسارت ترجیح می دهند و هيچگاه زیر شکنجه چیزی را لو نمی دهند. جنگی که قرنها ادامه پیدا می کند.
در میانه این جنگ یک زن چه نقشی می تواند داشته باشد. آيا معشوقه فرمانده ارتش بودن کافی است؟ آيا کاوش گر آب در دل کویر برای نجات لشکری بودن، کافی است؟ و يا اینکه باید چون فرشته غضبناکی سر از تن روسای دشمن جدا کند تا مشهور شد؟! اينس سوارس چنین کسی است. و اينکه در آن زمان چه کارهای دیگری نیز کرده است که از دید تاریخنگاران زن ستیز جامعه مردسالار اسپانیایی به دور مانده است، ما نمی دانيم. جامعه ای که در آن زنان حق نشستن و صرف غذا بر سر میز مردان نداشتند. اما اينس به جای رسید که حتی پشت میز فرماندهان جنگ نیز جایگاهی برای خودش داشت.
مسلماً خواندن کتاب برای دوست داران تاریخ و سرگذشتهای ماجراجویانه جالب است. اما گوش کردن به یک سرگذشت ماجراجویانه از زبان یک زن می تواند جالبتر باشد! جای که عشقها هم به اندازه نبردها می تواند مهم باشند! البته از حق نباید گذشت که بعضی از قسمتهای داستان دیگر واقعاً زنانه شده است و حوصله ما مردها را سر می برد!
اما خواندن در مورد اسپانيائی ها و ماپوچه ها واقعاً جالب است. آدم در حس تعلیق می ماند که به کدام یک دل ببندد. به مردان شجاع و دلیر اسپانیایی که با کمال بی رحمی به نیرویهای صدها برابر از خود بزرگتر هجوم می برند؟ آن هم با سلاحهای ابتدائی؟ یا به مردان و زنان و کودکان شجاع و دلیر ماپوچه که هیچگاه تن به ذلت نمی دهند؟ و با از جان گذشتگی راه را برای پیروزی هم نوعانشان بر اسپانیاییها هموار می کنند.
داستان در نهایت داستان استعمار است. قومی قوم دیگر را به بردگی می کشد. اما هر دو طرف شجاعانه و بیرحمانه جنگیده اند. جنگی است که در آن برای هر دو طرف مردن بهتر از اسیر شدن است.

خواندن این کتاب را به علاقه مندان به رمانهای تاریخی و سرگذشتهای ماجراجویانه و حتی دوست داران داستانهای عاشقانه توصیه می کنم.
اما اگر علاقه باشید در مورد شیلی این لاغر ثروتمند بدانید می توانيد اينجا و يا اينجا را مطالعه کنيد. اگر زبان انگلیسیتان اندکی خوب باشد می توانيد در مورد ماپوچه ها در اينجا مطلب بیشتری بخوانید و در مورد امپراتوری اينکا در اينجا و همچنين در مورد تاريخ شیلی در اينجا و صد البته در مورد اينس سوارس قهرمان این داستان در اينجا و معشوق او پدرو د والویویا هم می توانيد در اينجا مطلب بخوانید و همچنين در مورد فرماندار شیلی و همسر اينس هم می توانيد در اينجا مطالب بیشتر بخوانید

شاد و كتاب‌خوان باشيد،
كرم كتاب

0 نظرات: