۱۳۸۸ خرداد ۲۸, پنجشنبه

کدام را انتخاب می کنید؟


امروز روز عجيبي است. سالروز تولد «ارنستو چه گوارا» قهرمان تفنگ به دوش آرژانتني انقلاب کوبا، که بخاطر جذب نشدن به قدرت و آرماني ماندنش تا لحظه مرگ، يکي از قهرمانان هميشگي من است. «چه گوارا» نزديک به نيم قرن است نماد منحصر به فرد انقلابيون و جوانان عصيانگر عليه ديکتاتوري و نظام سرمايه داري است. و من که از ديروز تا بحال با اخبار شورشهاي خياباني روبرو هستم، نشسته ام و دارم به انقلابي ديگري فکر مي کنم که بدون کمک از اسلحه و خون ريزي بزرگترين دموکراسي دنيا را پايه ريزي کرد. منظورم «ماهاتما گاندي» است. و از اين متنفرم که بگويم شايد اين نظر من ناشي از پير شدنم است اما مسلماً کسب تجربه بيشتر و مطالعه بيشتر در اين فکرم بي تاثير نيست! شايد اگر بيست سال پيش بود و من يک دانشجوي جوان بود به راحتي جو گير مي شدم، به خيابان مي ريختم و حنجره خود را با دادن شعارهاي گوناگون پاره مي کردم و در نهايت مي ديدم که عده اي فرصت طلب و خرابکار با خسارت وارد کردن به اموال عمومي و خصوصي تمام شعارهاي ما را به لجن مي کشند و از آن به بعد بايد لقب خرابکار و ضد انقلاب و ضد مردمي بودن را هم تحمل کنم و مي ديديم بيگناه ترين افراد فقط به دليل حس مديريتي که داشته اند، به بدترين وجه تنبيه مي شدند. اين اتفاقي است که واقعاً در روزهاي دانشجويي براي من و دوستانم افتاد، هر چند مسئله ما بسيار کمتر رنگ و بوي سياسي داشت. اما از آن به بعد با خودم عهد بستم که هيچ گاه همراه جمعيت خشمگيني نشوم زيرا مي دانم که خشم کورکننده است و جز خرابي چيزي به بار نمي آورد.
مي گويند «تاريخ بهترين قاضي است» و با نگاه به دست پروده اين دو انقلابي مي توان گفت که تاثير گذاري کدام بيشتر بوده است. نظام سوسياليستي کوبا، هر چند از بعضي نظرها مثل تساوي خدمات اجتماعي بسيار جالب و غرور آفرين است، اما امروز بعنوان يک نظام ديکتاتوري به جهان معرفي مي شود زير از انتقاد مي ترسد. در عوض هندوستان هر چند امروز هم مثل گذشت بيشترين اختلاف طبقاتي را در خود دارد، اما هنوز که هنوز است بعنوان بزرگترين نظام دموکراسي دنيا شناخته مي شود و به نظر نمي رسد هيچ خللي در دموکراسي اين کشور عجايب با بيشترين تنوع قومي/زباني/ديني و مالي وجود داشته باشد.
هر چند يکي از اين دو مبارزه براي استقلال مي جنگيد و ديگري براي مبارزه با استبداد. اما هر دو در واقع در مقابل حکومتهاي خودشان قيام کرده بودند. هر کدام راه متفاوتي انتخاب کردند و حال که مدتها است از مرگ آنها مي گذرد، درخت انقلابشان ثمره ها متفاوتي به بار آورده است. ولي ما الان مي توانيم با نگاه به اين ثمره ها بگوييم که واقعا دوست داريم براي کدام يک مبارزه کنيم.

به همه دوستان در این دوران پر التهاب توصیه می کنم تاریخ بخوانند. تاریخ کشورهای مثل انگلیس، فرانسه، روسیه، آمریکا، هند و کوبا را مطالعه کنید. تاریخ اسپانیا و جنگهای داخلیش را بخوانید. بخوانید و از تاریخ عبرت بگیرید. بقول محسن مخملباف چه تضمینی هست که انقلاب جدید همان نتایج انقلاب قبلی را په بار نیاورد؟

کرم کتاب

پ.ن: این نوشته دو روز قبل آماده شده بود، اما تا امروز نتوانستم آن را ارسال کنم. از تاخیر پوزش می خواهم


1 نظرات:

افسانه گفت...

ای کاش همه مثل شما فکر می کردند.این مردم فقط می خوان به وضع موجود اعتراض کنند چرا جای دور بریم همین مملکت خودمون 30 سال پیش همه فکر می کردند انقلاب بزرگی کردند و کماکان هم بعضی ها همینطور فکر می کنند ولی تنها چیزی که بعد از این مدت دستگیرمون شد این بود که همه فهمیدن اشتباه کردند به نظر من انقلاب راه حل نیست هر انقلاب سیاسی در یک کشور اون کشور را از مسائل دیگه چندین دهه عقب می ندازه....