۱۳۸۷ شهریور ۲۰, چهارشنبه

گزارش کتاب «سرمای طولانی»


نام کتاب: سرمای طولانی
نويسنده: میریام مافای
مترجم: دکتر محسن میرفخرایی
ناشر: نشر دنیای نو
نوبت چاپ: اول 1387 تعداد صفحه: 412 صفحه
شمارگان: 1100 نسخه
قیمت: 55,000 ريال شابک: 4-79-8263-964-978
------------------------
«رم، بعد از ظهر 29 آگوست 1950 در تعميرگاهی در ميدان «وردی»، ناشناسی اتومبیل کورسی «وانگوارد»ی را برای بازدید به یک مکانیک می دهد، و به او می گويد روز بعد برای باز پس گرفتنش برخواهد گشت. از آن روز تا 4 مارس 1955، هنگامی که در مسکو ظاهر می شود، هیچ اثری از او به دست نمی آيد. اسم او «برونو پونته کورو» (Bruno_Pontecorvo) بود. لبخندی دلفریب داشت. سی و هفت ساله بود. سیمای مردی را داشت که عادت کرده باشد وقت خود را در بیرون به گردش و تفریح بگذراند. اما برعکس، او فیزیک دان بود، و اوقاتش را بیشتر در محيط بسته لابراتورها به سر برده بود: در رم با «فرمی»، در پاريس با «ژوليت کوری»، در مونترآل و هارول با لرد «کاکرافت»، و فقط برای مطالعه اسرار هسته اتم و ذرات مادون اتم.»
-----------------------

فکر می کنيد اين سرآغاز يک رمان جاسوسی ناب از نوع جنگ سرد است؟ نه اشتباه می کنيد، اين يکی از واقعیتهای جنگ سرد است. چرا و چگونکی پناهنده شدن دانشمند و فیزیکدان اتمی ایتالیا به شوروی سابق در آغاز جنگ سرد و همزمان با رقابت هسته ای آمریکا و شوروی، ماجرای واقعی است که در این کتاب می خوانيد. کتاب بر اساس مصاحبه با افراد درگیر در اين ماجرا از جمله خود «برونو پونته کورو» نوشته شده است و چیزی بین داستان و زندگی نامه است.
فيزیک دوستان و فيزيکدانان حتماً «برونو پونته کورو» را می شناسند. کسی که به خاطر فرضیه های مربوط به ذرات «نوترين» (ذراتی که هم می توانند بار منفی و هم بار مثبت بگیرند) مشهور شد و افرادی فقط برای اینکه نظریات او را ثابت کنند به جایزه نوبل رسیدند!
در برگ این کتاب اسم فيزیکدانان بزرگ و مشهور شرق و غرب را می خوانيد که بعنوان دوست، همکار و يا رقیب او مورد صحبت قرار می گيرند.
چرا يک فيزيکدان یهودی ارشد و استاد چندين دانشگاه و محقق مرکز پژوهشهای بمب هسته ای انگلیسی در کانادا، به ناگهان تصمیم می گيرد به پشت پرده آهنین برود و علم خود را در اختيار دشمن قرار بدهد؟
در واقع جنگ سرد هم مثل هر جنگ دیگری بود. حتی بعضی از محققان کشته های غیر مستقیم آن که بر اثر انقلابات، کودتاها و شورشها در سراسر دنیا کشته شده اند را بیش از جنگ جهانی دوم می دانند. در يک طرف میدان این جنگ تمام جهان سرمایه داری به فرماندهی آمريکا ایستاده است و در سمت دیگر ایدئولوژی کمونیستی/سوسیالیستی به فرماندهی شوروی ایستاده است.
در آن زمان هر کس در هر کشوری می توانست انتخاب کند که جزو کدام جبهه باشد! و البته کمونیستها در میان روشنفکران و بیچاره گان طرفداران بیشتری داشتند. و اين افراد در تمام ارکان نظام غربی نفوذ داشتند. تاریخ نشان داد که طرفداران کمونیست حتی در سازمانهای جاسوسی و ضد جاسوسی غرب نیز نفوذ کرده بودند. چرا؟ دلیل اصلی این بود که کمونیست مفهومی بسیار بالاتر از زندگی و وطن در اختيار آنها قرار می داد. «بشریت» و «نجات بشریت» و «جهان-وطنی» چیزی بود که افراد زیادی هنوز که هنوز است حاضرند به خاطر آن جان خود را از دست بدهند.
اينکه چرا این مفهوم به بیراه رفت، و افرادی که به این مفهوم دلبسته بودند چه مشکلاتی کشیده اند را شما می توانيد در اين کتاب شبه تاریخی بخوانید. در واقع در این کتاب شما با تاریخچه مختصر ایتالیا، فرانسه، انگلیسی، آمریکا و شوروی چه قبل از جنگ جهانی دوم و چه بعد از آن تا زمان سقوط شوروی سابق آشنا می شوید.
به علاقه مندان به فيزيک و جنگ سرد توصیه می کنم حتماً این کتاب را بخوانند. نکته جالب برای علاقه مندان سینما این که این «برونو پونته کورو» برادر «جيلو پونته کورو» کارگردان مشهور فیلم «نبرد الجزيره» است. جیلو نیز البته احساسات کمونیستی داشت، اما به شوروی پناهنده نشد! از بقیه افراد خانواده او نیز افراد و دانشمندان سرشناسی بیرون آمده اند و در حالی که «برونو» عضو فرهنگستان علوم شوروی بود، برادرش عضو فرهنگستان انگلیس بود! شاید خواندن این کتاب در حالی که جنگ سرد جدیدی در حال شروع شدن است، مناسبتر نیز باشد چون بر اساس یک اصل مارکسیستی می دانيم که تاریخ تکرار می شود!
در هر صورت من که از خواندن کتاب لذت بردم و کمی هم دانش فیزیکم را تقویت کردم!
برای آشنائی بیشتر با این دانشمند بزرگ می توانيد با صفحه مخصوص او در ویکی پدیا مراجعه کنید.

شاد و كتاب‌خوان باشيد،
كرم كتاب

1 نظرات:

ناشناس گفت...

دوست گرامی سلام
به خاطر شرکتتان در بازی _نظر خواهی بی نهایت سپاسگزارم .و از این که با نوشته ها و وبلاگ شما آشنا می شوم خوشحال .
معرفی جامع و کاملی بود از این کتاب .با آن شروع غافلگیر کننده .باید بخوانمش. من هم یکی دیگر از کرم های کتابم .
امیدوارم مرا از به روز شدنتان بی خبر نگذارید .
سپاس